اول مرداد ماه بود، دلم یک سفر میخواست به پیشنهاد دوستام و بعد از کلی مشورت و تحقیق تصمیم گرفتم برم باکو. خوب اولش وقتی اسم باکو میاد همه میدونن که به ما خیلی نزدیکن و پیش خودت میگی چه جذابیتی داره ولی پیشنهاد میکنم حتما یه بار هم که شده به باکو سفر کنید و حتما ۵ الی ۶ روز اونجا باشین، چو ن میدونم برای تماشا و گشت و گذار در این شهر دیدنی زمان کم میارین!

همیشه ما برای سفر جاهای زیادی نمیاد تو ذهنمون، همه اول میگن بریم شمال، ولی من میگم جایی بریم که با یک فرهنگ جدید و یک زندگی جدید آشنا بشیم. اصلا مکان و زبان مهم نیست، مهم خودمم که لذت ببرم پس اول یه چرخی میزنم تو google  یا  aparatو .  youtube اول به چشمهای خودم اعتماد میکنم بعد که مطمئن شدم از دوستام که به شهرهای مختلف سفر کردن سوال میکنم وبعد که تصمیم نهایی رو گرفتم، چمدون رو میبندم و اماده سفر میشم.

برنامه ریزی برای سفر

اما یک چیز دیگه! همیشه در سفر باید چیزهای مهمی رو از قبل آماده کنی که من میگم بهش مواد لازم:

۱.دوستان خوبت که بتونن همسفرهای خوبی باشن که تنها نباشی و همه میدونین سفر گروهیش خیلی خوبه

۲.اطلاعات مهم جاذبه های گردشگری اون شهر یا کشور

۳.برنامه ریزی حرکت و وسیله

۴.برآورد هزینه سفر (وقتی گروهی میشه بی شک هزینه ها کمتر میشه)

۵.لباس مورد نیاز اون شهر یا کشور و برسی آب و هوای اون شهر

۶.به همراه داشتن یک مترجم و یا یک لیدر خوب که خیالت راحت باشه

۷.در سفر های دور از وطن خودت چیزهای خیلی قیمتی و پول زیاد و …باخودت نبری بهتره چون اصلا اونجوری سفر بهت خوش نمیگذره و همش استرس داری

۸.چمدان و لوازم ضروری

  1. مرور مطالب لازم برای سفر، مثل کمک های اولیه در سفر چگونگی سفرهای گروهی و… (که کمک کنه به بهتر بودن در سفر)

البته میدونم همتون بلدین من فقط خواستم یاداوری کنم!

این مطلب را از دست ندهید:

اطلاعات کامل برای سفر به باکو

فلسفه هفت گنج!

حالا بریم براتون از سفر باکو بگم. من و دوستانم تصمیم گرفتیم ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ برای سه شب و چهار روز بریم باکو. برنامه چیدیم و بعد از برآورد هزینه ها و یک تور مهیج اماده کردیم. خلاصه بعد از گذشت یک ماه با اینکه همه دوست داشتن بیان ولی تعداد مشخصی برای همراهی در سفر باکو اعلام حضور کردن. اینم بگم ما هفت تا دوست هستیم که یک گروه داریم و اسمش هفت گنجه تعریف از خود نباشه ولی هرکدوم برای خودمون یک گنجینه از تجربیات و سرگذشت و … هستیم.

جالب اینجاست هفت شغل متفاوت هفت سلیقه متفاوت .هفت نفر با ایده های مختلف .هفت نفر که شاید اصلا تفاهم نداریم ولی مثل بازی هفت سنگ محکم کنار همیم با توپ میزننمون میریزیم ولی دوباره کنار هم جمع میشیم برا همین میگیم هفت گنج!

شروع سفر

همه چیز رو ردیف کردیم هتل و ماشین رفت و برگشت و زمان و مکان و روز موعود. خلاصه شب ۲۸ از میدان صنعت سعادت آباد حرکت کردیم به سمت باکو. اینم اضافه کنم سفر ما زمینی بود.

وقتی اسم سفر زمینی میاد خیلی ها بدون تجربه غر میزنن، خیلی ها الکی میگن وای اینجوری وای اونجوری!  حالا به نظر من وقتی اسم سفر گروهی میاد، خودم به شخصه حس میکنم با یک خانواده بزرگ میریم سفر. مثل سریالهای پدر سالار خودمو برای هرچیزی اماده میکنم. برای بحث، بد خلقی، غر زدن، بهم ریختن ادمها، و…. یعنی در واقع خیلی حواسم رو جمع میکنم، اینقدر که خودمو یادم میره!

خلاصه حرکت کردیم به سمت باکو. تو این سفر شدیم ۳۸ نفر. فکر کن ۷ تا دوستیم سخته کنار هم، حالا شدیم ۳۸ نفر.  اولش یه ترس ماید سر وقت ادم، ولی یکم با ادمها معاشرت میکی میبینی چه کیفی میده، دوستای جدید و تجربه های جدید. وای چقدر شیرین میشن! تو این سفر ۳۸ نفره ۱۲ نفر از مرز به ما ملحق میشدن. ما ۲۶ نفر داخل یک اتوبوس بودیم. کوچیک‌ترین عضو ما ۴ ماهش بود و بزرگ ترین عضو ما حدود ۸۰ سال.

اولش همش میگفتم نکنه بریم خوش نگذره جواب این ۳۸ نفرو چی بدم؟! اگه بگن این همه هزینه کردیم اصلا خوش نگذشت چی؟ وای نمیدونین چه حسیه! میگی ای کاش تنهایی اومده بودم، فوقش خودم بودمو خودم، استرس و ناراحتی نداشتم.

در طول مسیر

ساعت ۱ شب شد، یواش یواش مسافرها انگار داروی بیهوشی خوردن به خواب رفتن. یکم خیالم راحت شد و یک نفس عمیق کشیدم. گفتم اخیش خوبه خوابشون برد. البته اون لابه لا ها یکی میگفت سردمه یکی میگفت گرمه یکی میگفت فولان دونه دونه بیدار میشدن و غرهای ریز میزدن ولی اذیت کننده نبود. همش حل شدنی بود.

ساعت حدود ۷ صبح رسیدیم مرز. پیاده شدیم وسایل هامون رو برداشتیم. اینو بگم پول شهر باکو منات هست. با خودتون یا دلار ببرین که بتونید چنج کنید یا منات. دم مرز آدمهایی هستن همون نزدیک مرز پول چنج میکنن، حتا پول ایرانی میگیرن و منات میدن و با سود کم، ولی اگر خواستین با خیال راحت چنج کنید داخل خود شهر باکو بانکها دلار میگیرن و منات بهتون میدن. هر ۱۰۰ دلار ۱۷۰ منات هست.

مرز آستارا

صبح زود رسیدیم مرز آستارا. فقط تنها جای که یکم شاید اذیت بشید منتظر بودن در مرز باکو و ایران هست. ولی چون ذوق سفر داریم به نظرم حس نمیشه. خلاصه در مرز ۳ ساعت معطلی وجود داره حدودا، شایدم یکم بیشتر یکم کمتر. البته این رو بگم که مرز باکو داخل شهر هست و امن و مطمئن برای کسانی میخوان با خانواده برن. چون واقعا حس غربت و یا ترس نمیکنی.

اما متاسفانه یک کار اشتباهی که مرزبانان ایرانی می کنن اینه که آذربایجانی ها رو اذیت میکنن، نگهشون میدارن میگن ایرانی‌ها بیان بعد آذربایجانی ها. به مراتب تو مرز باکو هم مارو نگه میدارن و آذربایجانی ها رو اول راه میدن. به این حرکت میگن یک جنگ خاموش و هردو فکر میکنن موفق شدن!

قبل حرکت دم مرز میگن اقا اب معدنی از اینجا بخر ارزون تره (از بس ما یه سری چیز هارو همینجوری میگم کسی باور نمیکنه، ما هم باور نکردیم) ولی وقتی تشنه‌ات میشه و می‌خوای آب معدنی بخری میفهمی آب معدنی ۲ الی سه منات که میشه حدود ۱۴ الی ۲۱ هزار تومن! پس بهتره قبل از رد شدن از مرز آب معدنی هاتون رو بخرید.

اگر شب به سمت باکو حرکت کرده باشین، قطعا دیگه مرز هم رد میکنید بی شک گشنگی میاد سراغ ادم که پیشنهاد میکنم بین راه یک رستوران هست که خود راننده ها بلدن هم پمپ بنزین داره هم یک دنر کباب بسیار خوشمزه و قیمت مناسب که بی شک میگم تجربش کنید یک ساندویچ خوشمزه با یک نوشابه جذاب میشه فقط ۶ منات.

رسیدیم به باکو!

یکم که استراحت کردین دیگه پیش به سوی مقصد بعد از ۲ الی ۳ ساعت میرسین شهر باکو که هتل های مختلف با قیمت های متفاوت داره. از هتل ۳ ستاره تا ۵ ستاره تاپ. من و دوستام از اطلاعات دنیای مجازی هتل ۵ستاره گرین سیتی رو انتخاب کردیم.  وقتی داخل وب سایت نگاه میکنی خیلی تمیز و خوب به نظر میاد (و البته در واقعیت هم همین طور بود). یک معماری جذاب که شبیه شهر بزرگه و همه جوره اتاق داره. از یک نفره و سویت چند نفره و حتی ویلاهای جذاب که باید حتما برید و ببینید.

ساعت حدود ۱۲ ظهر رسیدیم باکو که کلا با همه توقف ها و معطلی ها شد حدود ۱۳ ساعت. بعد از اینکه اتاقهای هتل رو تحویل دادن اکثرا میرفتن که استراحت کنن. ولی اشتباه نکنین باید از زمان و بودن از اونجا لذت ببرین.

ما وقتی رسیدیم به محض تحویل گرفتن اتاق و باز کردن چمدان ها، لباسهامونو تعویض کردیم و رفتیم یه چرخی توی هتل زدیم. هتل گرین سیتی استخر داره و هوای گرم مرداد خیلی خوب و دلچسب بود. تصمیم گرفتیم اب تنی کنیم.

روز اول در باکو

بعد از یکی دو ساعت شنا و اب بازی و افتاب گرفتن و کلی انرژی صرف کردن،  گفتیم بریم یه چیزی بخوریم حدود ساعت ۵ بعد از ظهر بود داخل همون هتل لب ساحل یک رستوران با غذاهای  جذاب داره که جالب اینجاست ماشین میاد دنبالت و میبردت تا رستوران. چون هتل خیلی بزرگه و فاصلش زیاده.  خلاصه وقتی غذا رو خوردین میتونی بری هتل استراحت یک دوش و آماده شی برای شب بگردی در باکو. همه میدونیم که شبهای باکو هم خیلی زیباس هم با ساخت بناها و نور پردازی ساختمانهاش شهر چشم نوازتر هم شده.

روز دوم در باکو

روز دوم بعد از خوردن صبحانه و اماده شدن رفتیم گردش با گروه و همرا تور لیدر خوبمون. اول رفتیم موزه حیدر علی اف که هم از بیرون دیدنی هست و هم داخل موزه، برای تماشای داخل و اطراف این موزه حدود ۱ ساعت زمان لازم هست .

در ادامه گشت شهری میریم بالای شهر باکو. اونجا میشه داخل شهر از صرافی پول چنج کرد و اگر از مغازه خرید دارین خرید کنید. بعد هم میریم به سمت بام باکو که برج های شعله اونجا هستن. بعد از کمی پیاده روی به قسمتی میرسید که شهیدهای دوره های مختلف از تاریخ آذربایجان رو با احترام اونجا دفن کردن. تو این منطقه خندیدن و حتی خوردن مایعات الکی ناراحتشون میکنه.

از اونجا که عبور کردین میرسین به بام باکو که یک آتشکده‌ی روشن داره، همین طور اون بالا بزرگ ترین چرخ فلک آذربایجان و سازه های زیبا رو میبینی. بعد یواش یواش به سمت پایین پله ها میرین. حدود ۱ ساعت اونجا وقت میگذره برای عکاسی و دیدن مناظر زیبا.

بعدش میریم به سمت پارک بلوار که بزرگ ترین پارک در باکوئه و چیزهای جذاب و دیدنی زیادی داره. حتا یک ونیز کوچک اونجا درست کردن. موزه فرش در داخل پارکه که چند طبقه هست و دیدنی و قطعا از تماشای اون لذت میبرین.

رستوران‌های باکو

همون جا رستوران های خوبی داره که میتونید غذاهای خوب با کیفیت و قیمت مناسب نوش جان کنید. بعد از یک تفریح و گشت گذار برمیگردیم هتل یکم استراحت و شبش هم برنامه دورهمی در رستوران های سنتی باکو رو داریم. رستوران های مختلفی هست که میتونید چند ساعتی رو خو بگذرونید. البته ورودیه داره و از ساعت ۸ الی ۱۲ سرویس میدن.

میدونم روز سختی داشتین و کلی گشتین ولی مطمعن باشین با این دورهمی نه تنها خستگی از تنتون در میره بلکه کلی هم کیف میده و سرحال میشین. بعدش میایم هتل و با خیال راحت و اسوده یک خواب عمیق رو تجربه میکنیم .

روز سوم در باکو

روز سوم طبق معمول اول صبحانه بعدش گروه اماده میشیم میریم قلعه دختر یک جای جذاب و دیدنی. بعد از دیدن قلعه دختر حرکت به سمت ایچهری شهر که برای گشتنش یک روز کامل وقت میخواد و اونجا میشه خرید کرد. میشه گشت و دید و سوغاتی خرید. غذاهای خوبی هم داره و می تونید همونجا ناهار رو میل کنین و تا عصر همان روز در این شهر زیبا گشت زد.

خلاصه میتونم بگم ۳ روز کمه برای دیدن شهر باکو حداقل ۴ الی ۵ روز زمان لازم دارید.  ولی خب برای همین تجربه کم هم عالیه! امیدوارم تونسته باشم کمک کرده باشم برای سفر به شهر باکو…

از لحظه تصمیم گیری تا اخذ ویزا کنارتون هستیم پس از صفر تا صد روی ما حساب کنید.

دریافت مشاوره